آخرین لبخند تو ، پایان سریال دروغ هایت بود !!!!!!
و چه ساده بودم من که تا تیتراژ پایانی به پای تماشای تو نشستم .....
ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط s در تاریخ 1393/03/06 و 14:06 دقیقه ارسال شده است | |||
سخـــــــــتــی تــنهــایی را وقتـــــی فــــهمیـــدم
کــ ــه دیــدم مترسکـــــ بـه کــلاغ میــ ــگویــد: هرچــقدر دوستـــ ــ داری نوکــ بزن فقـــط تنهــام نــذار!! ******************** بعضی وقتا اینقدر دلت از یه حرف میشکنه که... حتی نای اعتراضم نداری فقط نگاه میکنی و بی صدا... میشکنی.... ********************************************* من از چشمات دل کندم با اینکه زندگیم بودی میدونستم یه روزی میری ولی نه به همین زودی من از رویات خط خوردم من از چشمه تو افتادم چقد اسون دل کندی چه راحت بردی از یادم به دنیای تو وابستم ولی رد میشیم از حسم باید باور کنم رفتی؟ میدونم اخره قصه ست. **************************************************** به شوخی بهش گفتم نمی خوامت! خندید و رفت! تازه فهمیدم شوخی من حرف دلش بود.. ******************************************************* پاسخ : سلام خوبی؟
من اصلا دیگ گیجم نمیدونم دوسم داری یا نه فقط اینو میدونم برات هیچی نیستم اگه داشتیم مث همه دوسم داری..........بای |
درباره ما
اين آخرين بارم بود! ديگر احساسم را براي کسي عريان نميکنم... صداقت، يعني حماقت...! مــے نویسم فقـط برآے ارضـآے تمـآمــے امیآل روحیــم که بخـآطر وجودت سرکوب مےشوند خدایا میدانم این روزها حرفهایم بوی ناشکری میدهند اما تو به حساب درد دل بگذار
اطلاعات کاربری
آرشیو
نظرسنجی
تا به حال عاشق شدی؟
آمار سایت
کدهای اختصاصی
.
دلم
اين آخرين بارم بود!
ديگر احساسم را براي کسي عريان نميکنم...
صداقت، يعني حماقت...!
مــے نویسم فقـط برآے
ارضـآے تمـآمــے امیآل روحیــم
که بخـآطر وجودت سرکوب مےشوند
خدایا
میدانم این روزها
حرفهایم بوی ناشکری میدهند
اما تو به حساب درد دل بگذار